کد مطلب:3313 یکشنبه 18 دي 1390 آمار بازدید:2660

تحريف قرآن از ديدگاه علماي شيعه و علماي اهل تسنن
شبكه ولايت - حبل المتين

02:23:28

دانلود   16.42 مگابایت
بسم الله الرحمن الرحيم برنامه حبل المتين تاريخ 18 /10/1390 آيت الله دكتر حسيني قزويني مجري: بسم الله الرحمن الرحيم. سلام و عرض ادب دارم خدمت بينندگان عزيز. ما در خدمت حضرت آيةالله دكتر حسيني قزويني هستيم. سلام و عرض ادب دارم خدمت استاد عزيز.
استاد حسيني قزويني: سلام عليكم و رحمةالله و بركاته . بنده شهادت جانسوز و دلخراش محمدبن ابي بكر توسط معاويه سردمدار دودمان بني اميه، شجره ملعونه در قرآن را تسليت عرض مي كنم كه اين بزرگوار را بعد از به شهادت رساندن در درون پوست حيواني قرار دادند و او را آتش زدند و قلب هر شنونده را به درد آورد و يكي از جناياتي بود كه معاويه عليه ياران اميرالمومنين سلام الله عليه روا داشت. همچنين رحلت جانگداز استاد عزيزمان حضرت آيةالله شاه آبادي كه در ميان اساتيدي كه بنده داشتم اين بزرگوار حق بزرگي به گردن بنده داشتند.
من هر چه دارم از مباحث ولايت و عشق به اهل بيت و دفاع از حريم ولايت از اين بزرگوار دارم البته من لازم مي دانم نسبت به ديگر اساتيد بزرگوارم مثل حضرت آيةالله العظمي اراكي، آيةالله العظمي گلپايگاني، آيةالله العظمي مرتضي حائري، حضرات آيات عظام معاصر وحيد خراساني، جناب سبحاني بزرگوار و حضرت آيةالله العظمي شبيري زنجاني كه من يك 14سال در بحث خارج فقه اين بزرگوار شركت داشتم تشكر كنم ولي حضرت آيةالله شاه آبادي در پاسخ گويي به شبهات و در دعوت به توحيد ناب و خالص ايشان يد طولائي داشتند. ما در همان اوائل ورودمان به حوزه كه سوالتي، اشكالاتي، شبهاتي، به ذهنمان مي آمد با بعضي از بزرگان مطرح مي كرديم نه تنها شبهه از ذهن من پاك نمي شد بلكه بي پرده بگويم شبهه اي هم افزوده مي شد.
ولي من در اولين ملاقاتي كه با اين بزرگوار داشتم در منزلشان شبهات را مطرح كردم ايشان به طوري جواب داد كه اصلا من جا خوردم و تعجب كردم گفتم اصلا اين شبهه چرا بايد در ذهن آدم باشد! و من از ايشان سوال كردم چرا بعضا شبهاتي به ذهن آدم مي آيد؟ ايشان مي فرمود آن كلّه اي كه شبهه در آن نيايد، كدو هست و كلّه نيست! آمدن شبهات باعث تكامل انسان و حركت انسان به طرف الله است. ايشان بارها اين جمله را مي فرمود: انسان بايد آنچنان باشد كه در تمام شبانه روز احساس كند عين حضور حق است نه در محضر حق است. اگر كسي بگويد من در محضر حق هستم يك نوع بينونيتي است مني در نظر گرفته است خدايي هم در نظر گرفته و حضور من در محضر خدا، مي فرمود: انسان عين حضور حق است و عين ربط است. و آن حديث شريف امام صادق را ايشان بارها مي فرمودند كه عاشق و محب خداي عالم آنچنان غرق در تماشاي جمال يار است كه اگر يك لحظه از او غافل شد:
لمات شوقا
بحار الانوار، ج3، ص14و ايشان خيلي روي اين قضيه تكيه داشتند كه انسان بايد معناي واقعي،
لا إله إلا الله
يعني
لا موثّر في الوجود إلّا الله
كاملا با تمام وجود دريابد و انسان مادامي كه به درك معناي
لا حول و لا قوة إلا بالله
نرسيده هنوز در دنياي شرك غوطه ور است حتي يك جمله جالبي من يادگاري از اين بزرگوار دارم و غالبا هم در نمازها اين نكته از ايشان به ذهنم مي آيد و همانجا دعايش مي كنم . مي فرمود: ما مي گوييم
إياك نعبد
خدايا فقط تو را عبادت مي كنيم و فقط از تو ياري مي طلبيم.
خواسته نا خواسته ما داخل يك شركي هستيم چون در،
نعبد
يعني فقط من تو را عبادت مي كنم ، من فقط از تو ياري مي جويم. مي فرمود بايد بگوييم
بك إياك نعبد بك إياك نستعين.
اگر من در محضر تو هستم خدايا تو به من توفيق دادي كه فقط تو را عبادت كنم. اين حول و قوه تو است كه من فقط از تو استعانت مي طلبم.
نكات زيادي من از حضرت آيةالله شاه آبادي داشتم. ايشان تكيه داشتند كه آن سخن اميرالمومنين بايد هميشه نصب العين ما باشد كه من احساس مي كنم اين جمله را ايشان يك دقيقه قبل فرمودند و در گوش من طنين انداز است و آن حديث اين است:
و ما رأيت شيئا إلا و رأيت الله قبله و معه و فيه و بعده
مرآة العقول، ج10، ص391
يعني هر چه در جهان هستي است قبل از او خدا است و با او خدا است و بعد از او هم خدا است.
و همان تعبيري كه بعضي از شعرا داشته اند كه
به دريا بنگرم دريا تو بينم به صحرا بنگرم صحرا تو بينم.
يا
مردان خدا پرده پندار دريدند يعني همه جا غير خدا هيچ نديدند.
حتي در اينكه انسان بايد توسل به ائمه داشته باشد اين نه تنها با توحيد منافات ندارد بلكه اين هم عين توحيد است چون دنيا دنياي اسباب و مسبّبات است. حالا بعضي از وهابيها نمي فهمند يعني هنوز توحيد براي آنها مشخص نشده است قرآن را فقط مي خوانند و مفهوم قرآن را درك نمي كنند . خداي عالم كه مي خواهد وحي و قرآنش را بفرستد آيا مستقيم خود ذات اقدس ربوبي قرآن را براي پيغمبر فرستاده؟ يا نه
نزل به الروح الأمين علي قلبك
سوره شعراء، آيه 193
روح الامين واسطه شده است و اين قرآن بر قلب نبي مكرم نازل شده است
اعمال ما مي خواهد برود بالا آيا خداي عالم شخصا اين اعمال را مي نويسد و يادداشت مي كند؟ يا نه ملائكه و وسائط هستند در سوره زخرف آيه 80 مي خوانيم
و رسلنا لديهم يكتبون
اين فرستادگان ما و ملائكه هستند در نزد بشر اعمال آنها را يادداشت مي كنند .
و هيچ منافاتي هم ندارد با آيه 81 سوره نساء كه مي فرمايد:
و الله يكتب ما يبيتون.
خدا از تمام اعمال شما آگاه است.
چون ملائكه بدون اذن خدا كاري انجام نمي دهند. ملائكه عين ربط به خدا هستند. و عين حضور خدا هستند و اينها جز ارادة الله در سراسر وجودشان چيز ديگري نيست و فردا هم كه ما مي خواهيم بميريم خداي عالم شخصا نمي آيد ما را قبض روح كند و روح ما را بالا ببرد، بلكه
قل يتوفاكم ملك الموت الذي وكّل بكم ثم إلي ربكم ترجعون.
سوره سجده آيه 11
آن ملك الموتي كه از طرف خداي عالم موكل است مأموريت دارد شما را قبض روح مي كند.
و هيچ منافاتي هم ندارد با آيه 42 سوره زمر كه مي فرمايد:
اللَّهُ يَتَوَفَّي الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَي عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَي إِلَي أَجَلٍ مُسَمًّي إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآَيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ
مرحله والاي توحيد هم همينجاست كه انسان به جايي برسد كه احساس كند
لا حول و لا قوة إلا بالله العلي العظيم.
مجري: خيلي ممنون. حاج آقا مدتي است كه آقايان وهابيها دارند اين مباحث را مطرح مي كنند از افاضات جديد جناب آقاي حيدري كه هر بار يك مطلب جديدي مكاشفه مي كنند و در بوق و كرنا مي كنند خيلي هم جالب است. آمده اند گفته اند كه تمام علماي شيعه و سردمداران شيعه قائل به تحريف قرآن هستند كه حالا اصلا تحريف را از ضروريات شيعه مي دانند! اين خيلي جالب است كه يك چيزهايي مي گويند كه در قوطي هيچ عطاري پيدا نمي شود! نمي دانم اينها را از كجا مي آورند!
من خواهش مي كنم دوستان كليپي از اينها را پخش كنند.
كليپ: آقاي حيدري: شما مسئله قرآن را مطرح كرديد در مسئله تحريف قرآن با كمال تأسف بايد عرض كنيم كه علماي بزرگ شيعه، معروفين شيعه، سردمداران مذهب شيعه، تقريبا به استثناء چند نفر كه آن چند نفر هم خودشان مي گويند اينها بخاطر تقيه نگفته اند و اگر نه تمام علماي بزرگ شيعه بر اين عقيده هستند و حتي اين را از ضروريات مذهب شيعه مي دانند كه قرآن تحريف شده است!
مجري: حاج آقا به هر صورت اينها دارند براي ما مي گويند كه شيعيان و سردمدارانشان اصلا قائل به تحريف هستند. حالا حاج اجازه مي دهيد كليپ بعدي هم پخش بشود كه ببينيم آنها چه مي گويند؟ يك كارشناسشان مي گويد اصلا شيعيان قائل به تحريف نيستند. اين را ببينيم و سوالات را شروع كنيم. لطفا كليپ شماره 116 را پخش كنيد.
كليپ: كارشناس وهابي: ببينيد ما يك قائده كلي داريم و او اين است كه قرآن تحريف نشده است و باعث هيچ دگرگوني نشده است. نه نقطه اي زياد شده است و نه نقطه اي كم شده است. اين عقيده اهل سنت است به اجماع، خوشبختانه حوزه هاي علميه شيعه هم در اين مسئله با ما موافق هستند. يعني من سراغ ندارم كه حوزه علميه قم يا مشهد، يا اصفهان و يا هر جاي ديگر دنيا غير از اين را بگويند. آنها هم معتقد هستند كه قرآن همان قرآني است كه حالا در هر خانه اي هست. اگر يك ديوانه اي شيطان بر دوشش سوار است و در يك جاي دور دنيا حرفي مي زند كه قرآن تحريف شده است آن حرف پيش خود علماي شيعه هم ارزشي ندارد. ظاهرا ارزشي ندارد. پس در اين مسئله شيعه با ما موافق هستند و قرآنشان قرآن ما است. منتها يك نكته بين ما اختلاف است و آن اين است كه ما با قاطعيت اعلام مي كنيم هر كس كه قائل به تحريف است قائل به تغيير است قائل به كم و زيادي قرآن است آن كافر است. همانطور كه هر كس گفت خدا 2 تا است كافر است. همانطور كه هر كس كه مي گويد قرآن 2 تا است آن هم كافر است. در اين متفق هستيم در آن هيچ شكي نيست.
ما از علماي شيعه، علماي حاضر كه قائل به تحريف هم نيستند حرف ما را هم مي زنند مي خواهيم كه اين نكته دوم را هم با ما همراه بشوند يعني بگويند هر كس كه گفت قرآن 2 تا است تحريف شده است و قرآن ديگري هم است، از قرآن چيزي كم يا زياد شده است را كافر بدانند.
مجري: خيلي ممنون هستيم. شما خودتان ديگر انشاءالله قضاوت مي فرماييد كه به هر صورت 2 تا كليپ پخش شد يكي كليپ آقاي حيدري آمد گفت كه همه شيعيان و سردمداران شيعيان قائل به تحريف هستند و اين آقا حالا يك ذره خوش انصافتر بود و حداقل استثنا قائل شدند و فقط گفتند در بخش دومش كافر بدانيد. اين را لطف كنيد ارشاد بفرماييد.
استاد حسيني قزويني: همانطور كه حضرتعالي فرموديد و به قول معروف:
هر دم از اين باغ بري مي رسد تازه تر از تازه تري مي رسد .
حالا ما نمي دانيم با اين آقايان با چه زباني بايد حرف زده بشود؟ به چه لغتي بايد گفته بشود؟ يعني در حقيقت ما داستان بني اسرائيل و بهانه هاي بني اسرائيلي را شنيده بوديم و در قرآن خوانده بوديم ولي باور نمي كرديم كه مثلا انسانهاي ديگري انقدر فكرشان پايين باشد، تفكرشان سخيف باشد كه در روز روشن بيايد آفتاب را انكار كند كه اين از ضروريات مذهب شيعه است. و الله من نمي دانم اين آقايان
إن الشياطين ليوحون إلي أولياءهم
سوره انعام، آيه 121
از آن باب است؟ يا خواب نما شده اند كه يك چنين حرفهايي مي زنند! آيا فكر نمي كنند كه حداقل شبكه خودشان هزاران بيننده دارد و يا اينجا با ميليونها بيننده حرفشان پخش مي شود و مردم دارند اينها را مي بينند ؟! جناب آقاي حيدري! مردم ديگر انقدر فكرشان بسته نيست. انقدر - عذر مي خواهم- كودن نيستند كه هر چه شما ديكته كرديد همان را از شما قبول كنند و از شما مدرك نخواهند. اگر راست مي گوييد شما واقعا مردانگي داريد شما مناظره كه گفتيم نيامديد شما، اعلام كرديد و پس رفتيد، يك دفعه علما و گروه مشاورين به شما سفارش كردند كه با بنده مناظره نكنيد! هر روز يك بهانه اي آورديد از آن بهانه هاي بني اسرائيلي!
ولي حداقل ما اين انتظار را داريم كه اگر حرف مي زنيد مستند حرف بزنيد. آقا چه كسي گفته؟ كجا گفته اند كه تحريف قرآن از ضروريات مذهب شيعه است؟ من نمي دانم و الله اين حرفها را اگر ببرند در اين ديوانه خانه ها براي مجانين بخوانند به اينها مي خندند و اينكه شما مي گويي تمام علما، بزرگان و سردمداران شيعه اينطور هستند. حداقل يك يا دو تا از اين بزرگان را به ما آدرس بدهيد و معرفي كنيد كه چه كسي بوده، شما ببينيد از زمان سيد مرتضي، شيخ مفيد كه جزء اقدمين از فقهاي بزرگ و به تعبير بعضيها فقهاي نامدار شيعه هستند و حرفشان حرف شيعه است. مرحوم سيد مرتضي متوفي 436 است مرحوم شيخ مفيد استاد بزرگوارشان متوفي413 است. اين عبارت سيد مرتضي است كه مرحوم طبرسي در مجمع البيان ج 1 ص 15 آورده است. مي فرمايد:
أن القرآن كان علي عهد رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم مجموعا مؤلفا علي ما هو عليه الآن.
قرآني كه ما الان داريم عين قرآني است كه در زمان پيغمبر بوده.
از اين واضحتر صحبت كنند؟ آقا شما نمي فهميد متوجه نمي شويد گناه ما چيست؟! آيا تاوان نفهمي شما را بايد ما بدهيم؟! ما در رابطه با شبهات عاشورا بحث داشتيم كه ناتمام گذاشتيم مي بينيم اين آقايان هر روز يك توطئه، هر روز يك فتنه، هر روز يك مباحث جديدي، نه دليلي، نه مدركي، روايت مي خوانند و بررسي سندي نمي كنند حالا اين علقه مضغه هاي فراري ايران كم بوده رفته اند از علقه مضغه هاي افغاني كه در آلمان و اروپا پناهنده شده اند آورده اند، شروع كرده اند اهانت و فحاشي نسبت به شيعه!
مرحوم شيخ طوسي از فقهاي بزرگ شيعه است متوفي 460 است از او به شيخ الطائفه تعبير مي كنند. ايشان در كتابهايشان مفصل اين قضيه را مطرح كرده اند كه قرآني كه در دست ماست نه زيادي دارد و نه نقصان دارد و اصلا
ما هو الاليق بالصحيح من مذهبنا
تفسير تبيان، ج1، ص3
همين است و همچنين مرحوم علامه حلي رضوان الله تعالي عليه متوفي 726 هجري است دو سال قبل از ابن تيميه از دنيا رفته است. ايشان حتي مي گويد:
ونعوذ بالله من أمة تعتقد مثل ذلك ، فإنه يوجب التطرق إلي معجزة الرسول
پناه مي بريم به خدا از امتي كه قائل به تحريف قرآن باشد زيرا قول به تحريف قرآن زير سوال بردن معجزه پيغمبر است.
اين بزرگان به چه زبان بگويند؟! أجوبة المسائل المهنائيه ص 121 مسئله شماره 13.
مرحوم آقاي خوئي از فقهاي معاصر، از فقهاي نامدار كه غالب فقهاي كنوني ما يا شاگرد مستقيم ايشان يا شاگرد مع الواسطه ايشان بوده اند. ايشان كتابي دارد به نام البيان ص 295 -البته من چاپ قبل از انقلاب را دارم- در آنجا مي گويد:
إن حديث تحريف القرآن حديث خرافة و خيال
اصلا سخن تحريف قرآن سخن خيالي و خرافه است.
لا يقول به إلا من ضعف عقله
كسي جز افراد ناقص العقل و ضعيف العقل نسبت به تحريف قرآن سخن نمي گويند.
حالا اي كاش ايشان مي فرمود آن كساني كه تهمت مي بندند آنها كه هستند؟ ايشان مي گويد كسي كه قائل به تحريف قرآن باشد عقلش ضعيف است و سخنش سخن خرافي است. يا خود امام راحل مي گويد:
لا ينبغي أن يركن إليها ذو مسكة.
كسي كه يك جو عقل داشته باشد طرف تحريف قرآن نمي رود. قول تحريف قرآن را قبول نمي كند .
تهذيب الاصول ايشان كه به قلم حضرت آيةالله العظمي سبحاني نوشته شده است ج 2 ص 165، چاپ قبل از انقلاب. اين اقوال بزرگان ما.
حتي امام محمد ابوزهره از بزرگان اهل سنت است ولي منصف است اي كاش شما به اندازه ناخن ايشان يا به اندازه لنگه كفش ايشان انصاف داشتيد! ايشان مي گويد:
إن شريف المرتضي و أهل النظر الصادق من إخواننا الإثني عشريه قد اعتبروا القول بنقص القرآن أو تغييره أو تحريفه تشكيكا في معجزة النبي و اعتبروه إنكارا لأمر علم من الدين بالضروره.
سيد مرتضي و آنهايي كه اهل نظر هستند از برادران شيعه ما نقص قرآن و تحريف قرآن را يك نوع تشكيك در معجزه پيغمبر شمرده اند. مي گويد اصلا انكار اين قضيه را از ضروريات شيعه شمرده اند.
به عكس حرف آقاي حيدري، مي گويد يعني انكار تحريف قرآن معجزه ضروريات مذهب شيعه است. اين كتاب الامام الصادق در سايتهاي مختلف هم هست ص 329.
يا امام محمد غزالي كه از علماي پر آوازه مصري است مي گويد:
سمعت من هؤلاء في مجلس علم إن للشيعة قرآنا آخر يزيد و ينقص القرآن المعروف. فقلت: أين هذا القرآن؟ و لماذا لم يطلع الإنس و الجن علي نسخة منه خلال الدهر الطويل؟! لماذا يساق هذا الإفترا.
لماذا هذا الكذب علي الناس و علي الوحي.
الشيعه في المملكة العربية السعوديه، ج 2 ص414 ؛ مع رجال الفكر في القاهره ج 2 ص 45 ؛ السلفيه بين اهل السنه و الإماميه ص711
در يك مجلس علمي از اين علقه مضغه ها شنيدم كه گفتند شيعه ها يك قرآني دارند يك مقداري نسبت به اين قرآن ما كم و زياد دارد! در اين مجلس گفتم كه اين قرآن كجا است؟ در اين مجلس گفتم اين قرآن كجا است؟ اين قرآن كجا است كه تا كنون هيچ جن و انسي در طول اين 15 قرن از اين قرآن شيعه ها اطلاع پيدا نكرده است؟ چرا داريد اين افترا را مي بنديد؟ چه مرضي داريد كه شما اين افترا را به شيعه مي بنديد؟

من در اينجا لازم مي دانم از مرحوم شيخ علي دهواري يادي كرده باشم. ايشان در استانداري زاهدان كه جلسه اي داشتيم در جمع بيش از 200 نفر از علماي اهل سنت و شيعه نقل كرد من در مجلسي در عربستان سعودي بودم تعدادي از اين علماي وهابي هم نشسته بودند بحث تحريف قرآن شد و شروع كردند عليه شيعه حرف زدن! همانجا بلند شدم و گفتم اين توهين و افترا هست. ما داريم در ميان شيعه زندگي مي كنيم و الله اين قرآني كه ما داريم آنها هم در مساجد و حسينيه ها و خانه هايشان همين قرآن را دارند. و الله شيعه ها غير از اين قرآن قرآن ديگري ندارند. چرا داريد افترا مي بنديد؟ چرا داريد توهين مي كنيد؟ يك حرفي بزنيد كه اصل و ريشه داشته باشد. اي كاش اين آقايان به اندازه لنگه كفش اين مرد محترم انصاف داشتند اينطور حرف نمي زدند. شما ديديد كه اين آقا مي گويد تحريف قرآن از ضروريات مذهب شيعه است و آن كارشناس ديگر مي گويد نه آقا اصلا شيعه ها قائل به تحريف قرآن نيستند و حوزه هاي علميه چنين و چنان هستند.
مجري: خوشبختانه با ما موافق هستند.
استاد حسيني قزويني: خوشبختانه با ما موافق هستند خيلي عجيب است واقعا اين از عجائب دهر است. اين دوستان ببينند اين كتابها را مراجعه كنند. كتابهايي كه نوشته شده در رابطه با اين قضايا مرحوم سيد مرتضي، شيخ مفيد، شيخ طوسي، علامه حلي، مرحوم طبرسي، در عصر حاضر كتابهاي متعددي در نفي تحريف قرآن توسط حضرت آيةالله ميلاني و ديگر بزرگواران است، من در ذهنم هست كه در اثبات عدم تحريف قرآن در طول اين 50 سال اخير از سوي بزرگان شيعه 50 كتاب نوشته شده است . حتي وقتي مرحوم ميرزاي نوري متوفي 1320 اين مسئله را مطرح كرد ، دهها نفر در همان زمان عليه او رديه نوشتند.
مجري: از علماي شيعه فقط آقاي محدث است.
استاد حسيني قزويني: بله ايشان و مرحوم نعمت الله جزائري، اينها اجتهاد كردند شما وقتي درباره طلحه و زبير كه 30 هزار نفر را كشته اند! يا معاويه كه يكصد هزار نفر را كشته است مي گوييد اجتهاد كرده اند و اشتباه كرده اند. طلحه، زبير، عائشه اشتباه كرده اند چه اشكالي دارد. همين قضيه تمام شد؟ اشتباه كردند رفت؟ يك پاداشي هم دارند آقايان؟ اگر كسي در برابر امام زمانش بايستد خليفه به حق بايستد و تصميم قتل او را هم داشته باشد آقا يك اشتباهي است. اجتهاد كرده اند ثواب هم دارند!
اگر بنا است اجتهاد بشود اين 3 نفر يا 4 نفر از بزرگان ما هم اجتهاد كردند و اشتباه كردند. دهها نفر از بزرگان شيعه و صدها نفر هم حرف اينها را رد كردند. شما هم بياييد ببينيم عليه آن كتابهايي كه دانشمندان شما در تحريف قرآن نوشته اند چند نفر رديه نوشته اند؟
مجري: من خاطره اي يادم آمد چند تا دانشجوي سوداني داشتيم آمدند ايران به محض اينكه وارد شدند حالا بعد از مدتي كه با اينها بوديم و مباحث زيادي مطرح شد من به آنها گفتم كه شما هنگامي كه آمديد ايران چه اتفاقي افتاد و چه كار كرديد؟ گفتند بارها براي ما گفته بودند كه اصلا قرآن اهل شيعه قرآن ديگري است! روز اولي كه وارد ايران شديم سريع رفتيم به نمازخانه، قرآن را باز كرديم ديدم عجيب است اينكه اصلا فرقي با قرآن ما ندارد! قرآنهاي ديگر را بررسي كرديم ديديم همان قرآن ماست! به دوستانم گفتم اين چيزهايي كه عليه شيعه گفته مي شد حقيقت نداشت؟ به هر صورت اينها تبليغات مي كنند و واقعا قرآن ما همان قرآني است كه به پيغمبر نازل شده است.
استاد حسيني قزويني: و جالب اين است كه اگر يك نفري كه تا به حال ايران نيامده يك چنين حرفي بزند قابل قبول است ولي شما كه ديگر در ايران بوديد. چقدر شما انصاف و وجدانتان را كنار گذاشته ايد؟!
مجري: حاج آقا اگر اجازه بفرماييد يك كليپ ديگر را پخش كنيم باز از افاضات اين آقا كه كسي كه معتقد به تحريف قرآن است كافر بايد باشد ولي شيعيان اين را قائل نيستند. در همه چيز خوشبختانه با ما موافق هستند ولي در اين قسمت دوم با ما موافق نيستند و اينها كسي كه قائل به تحريف قرآن است كافر نمي دانند. من خواهش مي كنم كليپ 117 را پخش كنند.
كليپ: آقاي هاشمي: متشكرم دوستمان از افغانستان مطلبي فرمودند در رابطه با اينكه خود را مشغول اشتباهات ديگران نكنيم كه شما فرموديد. حسن از عراق مي گويد اگر قرآن قبول نداشته باشند بحث و گفتگو حول چه چيزي باشد وقتي علما و سران اين مكتب، قرآن را يك كتاب محرف مي دانند و حتي اعتقاد دارند كه تحريف قرآن يك موضوع چرندي قائل بودن به تحريف قرآن يك موضوع خيلي چرندي و پيش پا افتاده است و مزخرف است. من با گوش خودم شنيدم و الحمد الله برنامه ها ضبط شده است مي گويند اصلا حاضر نيستند بگويند قائلين به تحريف قرآن كافر هستند مي گويند خيلي قول مزخرفي است. به همين خاطر شما چگونه مي خواهيد با كساني وارد بحث و گفتگو بشويد كه اعتقاد به تحريف قرآن را كفر نمي دانند؟ و از اساس اصلا بحث حول چه چيزي؟ بر اساس چه چيزي شما مي خواهيد بحث كنيد؟
آقاي حيدري: اتفاقا آقاي هاشمي شما مسئله تحريف قرآن را مطرح كرديد در مسئله تحريف قرآن با كمال تأسف بايد عرض كنيم كه علماي بزرگ شيعه، معروفين شيعه، سردمداران مذهب شيعه، تقريبا به استثناء چند نفر كه آن چند نفر هم خودشان بقيه مي گويند اينها بخاطر تقيه نگفته اند و اگر نه تمام علماي بزرگ شيعه بر اين عقيده هستند و حتي اين را از ضروريات مذهب شيعه مي دانيد كه قرآن تحريف شده است. بنابراين بحث تحريف قرآن را ما انشاءالله در يك فرصت مناسب قطعا مطرح خواهيم كرد چون تحريف قرآن مسئله شوخي نيست. ما با يكي از علماي شيعه حالا من نمي دانم اسمشان مناسب است كه عرض كنم يا نه! فعلا عرض نمي كنم در مكه ايشان آمد و با او صحبت مي كرديم با چند نفر ايشان آمد وارد شد و خلاصه خيلي با لجاجت چند ساعت وقت ما را گرفت تقريبا قرار گذاشتيم بعد از نماز عشا وارد بحث بشويم تا نماز صبح وقت ما را در باغ ملك عبدالعزيز گرفت و خلاصه ما هر كاري كرديم كه به ايشان بگوييم كه علماي شما قائل به تحريف هستند ايشان طبق معمول فرار مي كرد.
گفتم شما مي دانستيد چه است گفت بله مي دانستم نوشت گفت كساني كه قرآن را تحريف كرده اند كافر هستند.
آقاي هاشمي: جالب است.
آقاي حيدري: يعني صحابه، انقدر مكار هستند. گفتم شما بنويس كه قائلين به تحريف قرآن كافر هستند. شمايي كه قائل به تحريف قرآن نيستيد و فكر مي كنيد كه قائل به تحريف قرآن كسي نيست بگو كساني كه قائل به تحريف قرآن هستند كافر هستند. اتفاقا من چون گرم بحث بودم ديگر آن چيزي كه ايشان نوشت را، كنارم كتابي بود گذاشتم وسط كتاب گفتم خيلي خوب شد ديگر سند را گرفتم، بعد بلند شديم رفتيم بعدا كه نگاه كردم نوشته است كه كساني كه قرآن را تحريف كرده اند كافر هستند. ايشان در تهران خطيب است و شخصيت معروفي است. اين را مي خواهم بگويم كه اينها كاملا اين مسئله را قبول دارند و مي فهمند و مي دانند كه درباره تحريف قرآن علمايشان اتفاق نظر دارند چون كه انگيزه دارند مي گويند كه قرآن علي بن ابيطالب و فضائل علي و نمي دانم امامت علي از قرآن برداشته شده است. طبيعتا قرآن بايد تحريف شده باشد.
مجري: خيلي ممنون هستيم بينندگان عزيز انشاءالله قضاوت كرديد شما و ديديد به هر صورت باز هم تهمت را زد كه تحريف را علما قبول دارند. آنهايي كه قبول ندارند از باب تقيه قبول ندارند يعني دارند مخفي مي كنند بلكه در دلشان همه قائل به تحريف هستند. حاج آقا ارشاد بفرماييد.
استاد حسيني قزويني: در اين زمينه ما نمي دانيم چه بگوييم! من با يكي از اين آقايان وهابي كنار بيت الله الحرام بحث مي كردم. شروع كرديم به صحبت كردن به عقب برگشت و اشاره كرد 10- 15تا از اين جوانهاي ايراني و دانشجوها كه البته طلبه هم در آنها بود آمدند. يكي از اينها دانشجوي دانشگاه تهران بود ديد كه من خيلي جا خوردم گفت چند روز است ايشان طبقه بالاي بيت الله الحرام مي آيد و شروع مي كند به بيان حرفهايي كه شيعه ها اينطور هستند و مذهب شيعه مذهب باطل است و چنين و چنان! تقصير شما نيست تقصير علماي شما است اينها چون گمراه هستند شما را هم گمراه كردند. ديروز گفت شما فردا بياييد با يكي از علماي شما بحث و مناظره كنم ثابت كنم كه علماي شما هم گمراه هستند و هم بي سواد و جاهل هستند.
گفتم نگران نباشيد جاي خوبي آمده است.
ايشان اولين سوالش از من اين بود كه شما قائل به تحريف قرآن هستيد؟ گفتم شما تا به حال قرآني ديده ايد كه شيعه ها داشته باشند با قرآن شما فرق داشته باشد؟ گفت نه، گفتم شنيده ايد؟ گفت نه، گفتم در يك كتابي خوانده ايد؟ گفت نه! گفتم از كجا مي گوييد شيعه قائل به تحريف قرآن است؟! اسمش هم ياسر بود ظاهرا بورسيه عربستان سعودي در رشته ادبيات فارسي در دانشگاه اسكندريه مصر بود. بعد گفت كه نه شما عقيده داريد كه قرآن تحريف شده است. گفتم پس شما علم غيب هم داريد عقائد ما را هم الحمدلله مي خوانيد! بعد شروع كرد گفت بله يكي از علماي شما نوري البته اسمش را هم غلط مي گفت ايشان كتابي نوشته است در رابطه با تحريف قرآن، گفتم اگر يك عالم كتابي نوشت دليل بر اين است كه اين مذهب قائل به تحريف است؟ گفت بله، گفتم اگر اينطور است اگر يك كتاب از ما نوشته شده است 2 تا كتاب هم از شما نوشته شده است، گفت چه كسي؟ گفتم آقاي ابودواد سجستاني ايشان متوفي316 هجري است، كتابي دارد به نام المصاحف و همچنين از علماي الازهر فردي به نام محمد الخطيب، سال 1948 ميلادي كتابي نوشت در الازهر به نام الفرقان في تحريف القرآن ما داريم نمونه اي از اين را، زمان شيخ شلتوت اجازه ندادند اين كتاب چاپ بشود بعد از رحلت ايشان چاپ كردند اين كتاب را، اگر يك نفر از بزرگان ما نوشته است 2 نفر هم از شما نوشته اند.
اين آقا مي گويد چرا شما تكفير نمي كنيد؟ من يك سوال از اين آقا دارم اگر ملاك اين است كه مثلا چون در شيعه كتابي نوشتند در تحريف قرآن بايد اين تكفير بشود، آيا شما حاضر هستيد آقاي ابو داود سجستاني را آقاي محمد خطيب فارق التحصيل الازهر را تكفير كنيد؟ كه كتاب نوشته اند؟ آقاي عبد الوهاب شعراني متوفي 973 است در بيت الاحمر كه در حاشيه اليواقيت الجواهر ص 143مي گويد اگر از قلوب ضعيفه نمي ترسيدم.
لبينت جميع ما سقط من مصحف عثمان!
بيان مي كردم چقدر آياتي از قرآن عثمان حذف شده است!
آيا حاضريد آقاي آلوسي متوفي 1271 را تكفير كنيد؟! ايشان در كتاب روح المعاني ج1، ص 24، 25 مي گويد روايات در باب تحريف
أكثر من ان تحصي
است! جالب اين است اقوال بزرگان شيعه را مي آورد بعد اندكي انصاف داشته و گفته: بعضي از بزرگان شيعه مثل سيد مرتضي و ديگران آمده اند در اين زمينه اثبات كرده اند قرآن تحريف نشده است. ايشان گفته است كه بعضي از جاهلين و بعضي از حشويه از اهل سنت قائل به تحريف قرآن است. آقاي آلوسي شروع كرده اهانت كردن كجا حشويه از اهل سنت قائل به تحريف قرآن هستند؟ بعد مي گويد:
نعم أسقط زمن الصديق ما لا يتواتر!
زمان ابوبكر صديق آياتي كه متواتر از اين قرآن نبوده حذف شده است!
آيا شما حاضر هستيد همه افرادي كه ما ليست كرديم را تكفير بفرماييد؟ بگوييد ما هر كسي كه قائل به تحريف قرآن است كافر مي دانيم.
اگر هم مي گوييد در كتابهاي شما توسط بعضي از بزرگان مثل كليني و ديگران مرحوم مجلسي رواياتي آورده اند كه دلالت بر تحريف قرآن دارد ، جناب آقاي حيدري، جناب آقاي سجودي و همه وهابيها! اگر بنا است روايات ملاك باشد براي تكفير، بايد تكفير را از صدر اسلام شروع كنيم.
مجري: از خليفه دوم و عائشه،
استاد حسيني قزويني: بايد از همان صدر اسلام ما اينها را شروع كنيم. بفرماييد خود جناب خليفه دوم، اين هم صحيح بخاري است ايشان صراحتا مي گويد كه آيه رجم در قرآن بوده، در زمان پيغمبر هم ما مي خوانديم تأمل مي كرديم پيغمبر رجم كرد شيخ و شيخه را، ما خودمان رجم كرديم.
فأخشي ان طال بالناس زمان أن يقول قائل والله ما نجد آية الرجم في كتاب الله.
صحيح بخاري ج 6 ص 2507 ح 6442، ايشان صراحتا از قول جناب خليفه دوم نقل مي كند كه ايشان آمد و خطبه اي خواند در آنجا گفت بله من مي ترسم اگر مدتي بر مردم بگذرد بگويند ما آيه رجم را در قرآن نمي يابيم.
فيضلوا بترك فريضة أنزلها الله.
مردم گمراه بشوند با ترك يك واجبي از واجبات الهي.
و ايشان مفصل مي گويد:
إنا كنّا
اين را عزيزان دقت كنند كلمه كان دلالت بر استمرار دارد.
انا كنّا نقرأ فيما نقرأ من كتاب الله أن لا ترغبوا عن آبائكم فإنه كفر بكم ان ترغبوا عن آبائكم أو ان كفرا بكم.
ما در زمان گذشته در قرآن مي خوانديم:
أن لا ترغبوا عن آبائكم فإنه كفر بكم ان ترغبوا عن آبائكم أو ان كفرا بكم !
اصلا اين مشخص است خيلي زياد همخواني هم با قرآن ندارد ساخته و پرداخته ذهن بشري است. ايشان مي گويد زمان پيغمبر ما اينها را مي خوانديم! اين هم از جناب خليفه دوم! اگر اين تحريف نيست پس چيست؟ اگر واقعا مي گوييد اين نسخ شده است زمان پيغمبر مي خوانديم خود آقاي عمر خبر نداشت كه نسخ شده است؟ اين چه خليفه اي است كه خبر از نسخ قرآن ندارد؟ بالاي منبر هم خطبه خواند همه صحابه نشسته بودند آنجا يك نفر از اين صحابه بلند نشد بگويد جناب خليفه اين آيه رجمي كه حضرتعالي افاضه مي فرماييد زمان پيغمبر بوده و نسخ شده است. يا نسخ تلاوت شده است. حكمش باقي مانده است.
برويد يك حرفي بزنيد كه مرغ پخته هم خنده اش نگيرد! براي اين حرف شما، مي گوييد اينهايي كه هست تلاوتش نسخ شده است و حكمش باقي مانده است. حكمش كجا است؟ قرآن مي گويد ما اگر يك آيه اي را نسخ كنيم يا مثل آن يا بهتر از آن مي آوريم. بفرماييد اين در كجا است؟ يعني اين سوال من را جواب بدهند اگر نسخ شده، آيا به آقاي عمر رسيده است اين نسخ يا نرسيده؟ اگر نرسيده يك خليفه، خليفه مسلمين كه نسخ قرآن بر او نرسيده بايد بگوييم
علي الإسلام ألسلام.
و اگر نرسيده و در جمع صحابه گفته است، همه حاضر هستند خطبه خوانده بالاي منبر مسجد النبي بوده، يك نفر آنجا بلند نشد بگويد جناب عمر اين فرمايش حضرتعالي نسخ شده است.
در مصنف ابن ابي شيبه ج 7 ص 330 مي گويد:
ذهبت في قرآن كثير ذهب مع محمد.
تعداد زيادي از قرآن با پيغمبر دفن شد و رفت!
يعني چه؟ آيا اين به چه دلالت مي كند؟ قرآن زيادي با پيغمبر دفن شد! معنايش اين است كه بله نسخ تلاوت شده بود با پيغمبر؟ يا نه اين آيات قرآني كه آمده بود ما نتوانستيم؟ يا خود آقاي سيوطي در اتقان ج1 ص 121 و ديگران آورده اند از خود خليفه دوم كه ايشان مي گويد قرآن يك ميليون و 27 هزار حرف دارد. و سيوطي هم توثيق مي كند سند را مي گويد روايت راويانش ثقه هستند فقط يك مشكلي نسبت به استاد طبراني دارد آن هم كه آقايان گفتند اساتيد طبراني همه ثقه هستند. معجم طبراني هم ج 6 ص 361 همين عبارت را آورده، در جامع الصغير سيوطي ج 2 ص 264 هم آمده، ما از شما سوال مي كنيم جناب عمر مي گويد قرآن يك ميليون و 27 هزار حرف داشته، الان عصر كامپيوتر است ديگر شما بفرماييد اين قرآن چند تا حرف دارد؟
ما حالا كاري نداريم، آقاي ابن كثير دمشقي در تفسيرش ج1 ص 8، آقاي قرطبي در تفسيرش ج 1 ص 64، مي گويد زمان حجاج بن يوسف ثقفي تمام قرّاء و حفّاظ و كتّاب را جمع كردند آيات قرآن، حروف قرآن، كلمات قرآن، را شمردند. مجموع حروف قرآن شد 340 هزار و 747، با اين فرمايش خليفه دوم، دو سوم قرآن از بين رفته است ! يعني دو سوم قرآن نسخ شده است؟ آيا در اين صورت تخصيص به اكثر لازم نمي آيد؟ اگر چنين چيزي است چرا جناب عمر بن الخطاب به عنوان خليفه كه اين روايت را نقل مي كند راويان ديگري كه نقل كرده اند در سند هستند يك نفر نگفته نسخ تلاوت شده است؟
شما بعد از 14 قرن مطلب جديدي كشف فرموده ايد كه نسخ بر دو نوع است يك نسخ آيه و ديگر نسخ تلاوت آيه و قرائت آيه و بقاي حكم!
در درّالمنثور سيوطي ج 5 ص 180 آمده است عمر بن الخطاب در زمان خلافتش مي گويد سوره احزاب چند آيه دارد؟ مي گويند 73 آيه، مي گويد در زمان پيغمبر ما سوره احزاب كه مي خوانديم مثل سوره بقره بود! يعني بيش از 280 آيه داشت!
اين 200 تا آيه كجا رفته است؟ اگر نسخ شده است چه بوده؟ شما مي گوييد نسخ شده است. من يك عبارتي را مي آورم از اتقان سيوطي ج 1 ص 163، آن وقتي كه به قول آقايان مي خواستند قرآن را در زمان ابوبكر از روي از ورق پاره ها و تخته پاره ها بنويسند ، هر كس مي آمد پيش زيد بن ثابت اگر يك آيه اي را مي آورد 2 تا شاهد مي آورد آيه را مي نوشتند. اگر شاهد نداشت نمي نوشتند.
و إن عمر أتي بآية الرجم لم يكتبها.
آيه رجم را عمر آورده است كه اين آيه قرآن است.
يعني نسخ نشده است وليكن آقاي زيد بن ثابت ننوشت. چرا؟
لأنّه كان وحده
آقاي عمر چون تنها بود و كسي با ايشان نبودند.
عون المعبود آقاي عظيم آبادي ج1 ص 20، اتقان سيوطي ج 1 ص 163، چاپ دار الفكر بيروت سال چاپش هم 1416، آقاي عمر بن الخطاب! آيا اين آيه اي كه حضرتعالي آورده ايد اين نسخ شده است يا قرائت و تلاوتش نسخ شده است؟ نه آقا شما يك شاهد ديگر بياور ما بنويسيم. يعني معلوم مي شود كه اصلا قول آقاي عمر بن الخطاب براي زيد بن ثابت حجت نبوده، و دهها قضيه ديگر است در اين زمينه، اگر بنا است ما تكفير كنيم ، آيا حاضر هستيد در اين رابطه بگوييد چون جناب عمر بن الخطاب چنين مسئله اي را آورده ما ايشان را تكفير مي كنيم؟
مسئله دوم، خود جناب عائشه ام المومنين، شما ببينيد آيا از اين واضحتر قول به تحريف قرآن است؟ در صحيح مسلم ج 2 ص 1075 آمده است:
عن عائشة انها قالت كان فيما انزل من القرآن عشر رضعات معلومات يحرمن ثم نسخن بخمس معلومات فتوفي رسول الله صلي الله عليه وسلم وهن فيما يقرأ من القرآن
آن چيزي كه در قرآن نازل شده است اين است كه ده مرتبه اگر بچه اي از كسي شير بخورد اين باعث مي شود كه محرميت ايجاد بشود. و اين نسخ شد با 5 تايي كه يقيني باشد. پيغمبر از دنيا رفت و اين آيات رضاع 5 تا كه همان رضاع كبير است در قرآن خوانده مي شد!
يعني اين تا زمان رحلت پيغمبر جزء قرآن بوده، نه نسخ تلاوت شده است و نه نسخ حكم شده است. در جواب مي گويند: نسخش به حضرت عايشه نرسيده بوده! اينكه عذر بدتر از گناه شد! شما مي فرماييد حضرت عايشه بچه نداشته است مثل حضرت زهرا كه بچه داري كند يا شوهرداري كند فقط شبانه روز خدمت پيغمبر بوده، و ايشان علامه دهر بوده و چنين و چنان بوده، اين علامه شما كسي كه ديگر از همه صحابه سبقت را ربوده است، آيا نسخ اين آيات به جناب عائشه نرسيده بوده؟! فرض مي كنيم در ابتداي امر نرسيده بود، آقاي مسلم متوفي 261 يعني بعد از رحلت پيغمبر اين را نوشته است، در طول اين مدت افرادي كه اين قضايا را نقل كرده اند يك نفر نگفت، عايشه سال 57 يا 58 هجري از دنيا رفته يعني حدود 47 سال بعد از پيغمبر بوده، در اين 47 سال يك نفر نيامد بگويد عائشه خانم اينكه شما گفته ايد كه
فتوفي رسول الله صلي الله عليه وسلم وهن فيما يقرأ من القرآن
نسخ شده بوده و به سركار عالي نرسيده بوده. يك حرفي بزنيد كه حداقل آن مخاطبين شما كه خيلي زياد سواد آنچناني هم ندارند اين را از شما بپذيرند. از اين واضحتر؟
مجري: حاج آقا تكليف آن آياتي كه زير تخت بوده چه شده است؟
استاد حسيني قزويني: بله آنها هم كه ديگر مشخص است كه قضيه اش چيست. آقايان مفصل اين قضيه را آورده اند باز از عائشه
لقد نزلت آية الرجم ، ورضاعة الكبير عشرا . ولقد كان في صحيفة تحت سريري .
آيه رجم و اينكه يك مرد بزرگ شير بخورد محرم مي شود اين در حقيقت در يك برگي بود زير رختخواب من!
حالا اين آيه حتما در خانه عايشه نازل شده بوده، اينطور كه دارند مي گويند اين آقايان كه بله آيه در خانه عائشه نازل مي شد. -اينها اين خانه را احترامش را ندارند ولي اين كه اين همه مدت نزديك يك سال در خانه حضرت خديجه آيه نازل شده است و پيغمبر غير از خديجه هم زن ديگري نداشته و تمام شبها هم با او بوده، با عائشه حداقل از هر 9 يا 10شب يك شب بوده است. آيا آنها احترام نداشت شما برداشتيد خانه حضرت خديجه را ويران كرديد و به توالت مبدل كرديد؟- مي گويد در يك برگي بود نوشته شده بود و اين زير رختخواب من بود.
فلما مات رسول الله صلي الله عليه وسلم وتشاغلنا بموته ، دخل داجن فأكلها
وقتي كه پيغمبر از دنيا رفت ما مشغول تجهيزات پيغمبر بوديم. يك آقا بزي آمد اين برگه را خورد و تمام شد رفت!
جناب هاشمي! اينجا كه ديگر بحث نسخ تلاوت و اينكه اين نسخ به گوش عائشه نرسيده كه نيست. مي گويد اين آيه نازل شده است در يك ورقه اي هم نوشته بوديم زير رختخواب من بود اين رفت در شكم آقا بزه! آيا اين نقص قرآن نيست؟ نقص شريعت نيست؟ آيا توهين به رسول الله نيست؟ آيه نازل مي شد فقط اين آيه را بگويد عائشه شما فقط اين را بنويس زير رختخوابت بگذار! و آيا توهين خود عائشه نيست؟ يك آيه نازل مي شود بدون اينكه اين آيه را براي مردم بخواند آورده است گذاشته است زير رختخوابش؟ ببينيد شما يك حرفي بزنيد كه عوارضش را هم فكر كرده باشيد. به اين شكل كه شما داريد مي رويد جلو، خلاصه اين ره كه تو مي روي به جهنمستان است!
يا شما ببينيد در صحيح مسلم حديث 2466 ابوموسي اشعري مي گويد:
كنا نقرأ سورة كنا نشبهها في الطول والشدة ببراءة فأنسيتها!
ما زمان پيغمبر يك سوره اي بود قرائت مي كرديم شبيه سوره برائت بوده و من فراموش كرده ام!
ابوموسي اشعري هم نمي گويد نسخ شده است، تلاوتش نسخ شده است، حكمش نقص شده است، آيا شما حاضر هستيد ابوموسي اشعري را تكفير بفرماييد؟ از اين واضحتر آقاي عبد الله بن مسعود قرآنش 112سوره داشته، يعني،
معوّذتين
را ايشان جزء قرآن نمي دانستند! و براي اين هم سند صحيح آقايان نقل كرده اند. آيا حاضر هستيد عبدالله مسعود را كه قائل است 2 سوره از سور قرآن جزء قرآن نيست تكفير بفرماييد؟ آقاي ابي بن كعب قرآنش116سوره داشته، غير از اين 114 سوره ، دو سوره «حفد» و «خلع» داشته آيا شما حاضر هستيد آقاي ابي بن كعب را تكفير بفرماييد؟ اين ديگر بحث نسخ تلاوت و بقاي حكم و عدم ابلاغ كه نيست. آقاي عبدالله بن مسعود تا آخر عمرش قرآني كه نوشته بود قرآن 112 سوره اي! آقاي ابي بن كعب قرآنش 116 سوره اي! اتقان آقاي سيوطي ج 1 ص يك 78، آقاي هيثمي هم در مجمع الزوائد ج7، ص 149، همين قضيه را نقل مي كند و مي گويد روايت صحيح است. آقاي سيوطي نقل مي كند مي گويد روايت صحيح است. آقاي آلوسي نقل مي كند مي گويد روايت صحيح است.
آيا آقايان حاضر هستند بياييند اينها را تكفير بكنند؟ ايشان مي گويد هركس قائل به تحريف است ما كافر مي دانيم . بفرماييد اين ليست را ما داديم. هيچ همخواني هم با موضوع نسخ ندارد. به قول حضرت آيةالله العظمي خوئي مي گويد اين نسخي كه آقايان مي گويند نسخ تلاوت و بقاي حكم اين نسخ زمان پيغمبر صورت گرفته؟ كدام روايت؟ يك روايتي به ما بدهيد كه زمان پيغمبر اين نسخ صورت گرفته است. و اگر اين نسخ بعد از پيغمبر صورت گرفته اين عين تحريف است ديگر! تحريف كه شاخ و دم ندارد!
همين سوره اي كه جناب عمر بن الخطاب در حمد و سوره اي كه در نماز مي خوانده تا آخر خلافتش هم خوانده، اين را براي ما جواب بدهيد. مي گويد:
صراط من انعمت عليهم و غير المغضوب عليهم و غير الضالين!
با سندهاي معتبر آقايان نقل كرده اند. مي گويند اين قرائت شاذه هست! اين هم يك قرائت جديدي از اسلام است! جناب عمر بن الخطاب چطور شد يك قرائت شاذه را تا آخر عمر در نماز مي خوانده؟ عجيب است!
إهدنا صراط المستقيم صراط من أنعمت عليهم غير المغضوب عليهم و غير الضالين.
شايد بيش از 50 كتاب از كتابهاي اهل سنت در همين نرم افزار جامع الكبير آورده، المصاحف ج 1 ص 28، تفسير سمعاني ج 1 ص 39، درّالمنثور سيوطي ج 1 ص40، نه تنها عمر بن الخطاب بلكه زبير هم در نمازش همينطور مي خوانده:
صراط من أنعمت عليهم.
آقايان مراجعه كنند كتابي دارد قاسم بن سلام به نام فضائل القرآن ج 2 ص 28، و همچنين آقاي عبدالله بن مسعود نماز مي خوانده مي گفته
صراط من أنعمت عليهم.
الكشاف زمخشري ج 1 ص 58، عبد الله مسعود، زيد بن علي.
اين مسائلي است كه بايد به ما پاسخ دهيد و جالب اينجا است كه امام شافعي كتابي دارد به نام الأم. ايشان در آنجا مي گويد عمر بن الخطاب همان 2 تا سوره اي كه در قرآن ابي بن كعب بوده يعني سوره حفد و خلع را هميشه در قنوت نماز مي خواند1
عن عمر بن الخطاب رضي الله عنه أنه قنت بهاتين السورتين.
اين 2 تا سوره حفد و خلع را مي خواندند.
اللهم إنا نستعينك و نستغفرك و نثني عليك الخير نشكرك و لانكفرك و نخلع و نترك من يفجرك،
جالب اين است كه آقاي عبد الرزاق صنعاني كه مي گويند:
لو ارتد عبدالرزاق ما تركنا حديثه
اگر عبدالرزاق مرتد هم بشود ما به روايتش عمل مي كنيم!
مصنف عبدالرزاق ج 3 ص 111 نقل مي كند اگر واقعا اينها نسخ شده بود، نسخ قرائت هم شده بود چرا جناب عمر بن الخطاب اين 2 تا سوره را مي خواندند؟ و جالب اينجا است كه ابن تيميه در اين باره تعبيري دارد. اين كتاب مجموع فتاواي ابن تيميه است ج18 ص 288، ايشان در رابطه با عبارتي كه از يكي از بزرگان نقل مي كند توضيح مي دهد
في دعاء القنوت «اللهم إنا نستعينك و نستهديك و نستغفرك و نؤمن بك و نتوكل عليك و نثني عليك الخير كله و نشكرك و لا نكفرك و نخلع و نترك من يفجرك» فهذه إحدي سورتي أبيّ !
اين يكي از سوره هايي است كه آقاي ابي بن كعب در قرآنش آورده است.
رد هم نمي كند. بعد مي گويد:
اللهم إياك نعبد و لك تصلي و نسجد و إليك نسعي.
تا مي گويد اين هم دومين سوره است.
و في السورة الثانية
در سوره دوم آقاي ابي بن كعب اين آمده است.
ابن تيميه هم قبول دارد كه آقايان دو سوره دارند كه در اين قرآن نيست. در قرآن آقاي ابي بن كعب اين 2 تا سوره بوده، اگر واقعا نسخ شده بوده و اگر نرسيده بوده! ايشان كه بعد از پيغمبر 30 يا 40 سال هم در قيد حيات بوده، چرا اينها را حذف نكرده بودند؟ آقاي ابن تيميه هم رد نمي كند عمل را! اگر واقعا بنا است ما شمشير تكفير را بگيريم و هركس قائل به تحريف قرآن شد همه را با شمشير تكفير، كافر كنيم بفرماييد شما شروع بفرماييد ما هم پشت سر شما قطعا خواهيم آمد. يقين داشته باشيد اگر شما اينها را كافر دانستيد فقهاي شيعه هم كساني كه معتقد به تحريف قرآن هستند كافر خواهند دانست.
تماس بينندگان: مجري: خيلي ممنون هستيم از حضرت استاد و شما عزيزان بيننده. ما در اين لحظه انشاءالله صداي گرم شما عزيزان را مي شنويم. آقاي هليلي از اصفهان سلام و عرض ادب دارم.
بيننده: سلام عليكم. من يك سوال داشتم خدمت آيةالله قزويني و يك مطلبي هم كه نوشته بودم خدمت عزيزان ارائه بدهم. يكي اينكه درباره ماجراي هرمزان، شاهزاده ايراني كه مسلمان شده بود و بدست عبيد الله بن عمر به ناحق كشته شد توضيح بدهيد كه به نقل از اخبار الطوال ابوحنيفه دينوري من اين را مطالعه كرده ام.
بعد سوال بعدي در رابطه با متعه آيا آيه نسخي هم واقعا وجود دارد بنا به نقل اهل سنت كه مي گويند كه آيه نسخ شده است؟ آيا آيات نسخ را حاج آقا مي توانند از كتب خود اهل سنت براي بينندگان توضيح بدهند.
اما نكته بعدي اينكه خدمت عزيزان جناب آقاي هاشم زهي و آقاي حيدري، آقاي حسيني، آقاي خدمتي، آقاي ملا زاده عرض مي كنم وقتي در جنگ صفين شاميان و طرفداران بني اميه به شكست نزديك شدند به مكر و حيله و خدعه متوسل شدند و تنها چيزي كه يك عده يقين پيدا كردند به نتيجه مي رسد علم كردن برگه هاي قرآن بر روي نيزه ها بود. و با اين حيله و استفاده از ظاهر قرآن به اهداف شوم خود رسيدند. اما حتي بر عليه قرآن نيز حيله كردند. آقاي هاشم زهي! قرآن ظاهري دارد و باطني دارد، ظاهر قرآن همان برگه هايي بود كه بر بالاي ني شد و باطن قرآن مفاهيم ارزشمند قرآن كه مكررا به مومنين مي فرمايد اگر عهدي بستيد پايبند به عهدهايتان باشيد و در مقابلش حيله نكنيد كه مكر خدا بالاترين مكرها است.
امروز تاريخ تكرار شد شما با علم كردن قرآن با حيله و نيرنگ قصد فريب مردم را داريد. زيرا مشخص است كه شما به راحتي و با كمال وقاحت آيات قرآن را تفسير به رأي نموده و از آنها استفاده شوم مي نماييد. واضح بگويم شما به صراحت مي گوييد شأن نزول در مورد اميرالمومنين علي بن ابيطالب را قبول نداريد ولي از همين شأن نزولها در مورد ابوبكر و عمر و عثمان استفاده مي كنيد . سوال مطرح مي كنيد كه آيه بياوريد كه نام علي بن ابيطالب در آن باشد. من از شما سوال مي كنم آيا براي افرادي كه در غدير خم و در حجه الوداع حضور داشتند و صداي
بخ بخ يابن أبي طالب
آنها در گوش تاريخ بلند است و به راحتي بعد از شهادت پيامبر همه چيز را زير پا گذاشتند و بنا به نقل مسانيد خودتان مثل انساب الاشراف بلاذري ج 1 ص 351 ، تاريخ ابي الفداء ج 1 ص 239، تاريخ يعقوبي ج 1 ص 153، استيعاب ابن عبد البر و عقد الفريد و غيره براي آتش زدن خانه دختر پيامبر قسم خوردند خيلي كار سختي بود كه نام مخالفين علي بن ابيطالب را در قرآن وارد كند؟ من به شما توصيه مي كنم مقداري تاريخ را بخوانيد.
اولين كسي كه به دستور عبيد الله بن زياد جهت مقابله با امام حسين وارد شد حرّ بن يزيد رياحي بود اما ضمير پاك وي او را به حقيقت رساند و نمازش را به امام حسين اقتدا نمود و در ركاب امام حسين به شهادت رسيد. به خود بياييد اگر ضمير پاكي داشته باشيد و به مكتب اهل بيت رجوع نموده و با تعصب خود را به هلاكت دنيا و آخرت مبتلا نسازيد.
مجري: ممنون هستيم. جناب آقاي مسلم از فارس از برادران شيعه، سلام و عرض ادب دارم خدمت شما.
بيننده: سلام عليكم.
حاج آقا قزويني بنده 2 تا سوال داشتم.
حتما روي مانيتور نشان بدهيد اين 2 تا حديثي كه من الان دارم مي گويم. حديث شماره 251 صحيح بخاري كتاب الغسل و بعد صحيح مسلم حديث شماره 320 در سنن نسائي و 226، هر 3 روايت هم مثل هم است. اين يك روايت.
استاد حسيني قزويني: شما متنش را بفرماييد جناب آقا مسلم عزيز، الان خود صحيح مسلم الان بنده خودم اينجا صحيح مسلم دارم اينها شماره حديثهايش با هم تفاوت دارد.
بيننده: دخلت أنا و أخو عائشة علي عائشة،
استاد حسيني قزويني: آن را متوجه شدم چه است. اگر اجازه بدهيد اين جزء خط قرمزها است اين را اجازه بدهيد بعدا ما اگر ديديم اينها زياد پرروگري كردند بعد عرض مي كنيم هنوز وقتش نرسيده است وقت چيدن اين روايت نرسيده است. هنوز خام است.
بيننده: پس حداقل حديث شماره ي 302 را حاج آقا لطف كنيد بخوانيد.
كانت إحدانا إذ كانت حائضا فأراد رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم أن يباشرها.
استاد حسيني قزويني: ما مفصل اينها را توضيح داده ايم برادر بزرگوار.
بعضي از مطالب است كه بيانش صلاح نيست. مي گويند هر سخن جايي و هر نكته مكاني دارد. ببينيد ما مطالب زياد داريم از صحيح بخاري، صحيح مسلم، ديگر صحاح شان اينها را دوستان ما گذاشته اند كه اين آقايان بياييند براي مناظره بعد اين روايات را بياورند زير پايشان بگذارند جلويشان و اينها همان لحظه اول شوكه بشوند اصلا حرف زدن از يادشان برود. و خودشان هم گفته اند كه بعضي از مطالب را اينها نگه داشته اند در مناظره مطرح بكنند. يك سري مطالبي هم است كه اينها خط قرمز است شايد با احساسات و عواطف عزيزان اهل سنت بازي كند ولي ما اگر ديديم اينها دارند به مقدسات شيعه دارند بي حيايي مي كنند ديگر آنجا ما قطعا ملاحظات نداريم. همانطور كه در يك يا دو هفته قبل نسبت به حضرت صديقه طاهره، حضرت امير سلام الله عليه ، اهانت شد و ما رواياتي را از خودشان پاسخ داديم. اگر اين هتاكيها بخواهد ادامه پيدا بكند، ما هتاكي نمي كنيم و فحش نمي دهيم و اهانت نمي كنيم ولي اين احاديثي كه يك 4 قرن يا يك 5 قرن در لابلاي كتابها خاك خورده است. اينها را روي آنتن مي آوريم.
مي گوييم مردم، جوانها ، اهل سنت ، دانشجو ها، طلبه ها، جواب بدهيد. از مولويهايتان سوال كنيد، از ماموستاها سوال كنيد، از اين مفتيها و مجانيها سوال كنيد. كه اين روايات در كتابهاي ما چييست كه شما مي گوييد بعد از قرآن صحيحترين كتابها است! اينها چه هست؟ ما يك سري مسائلي را به عنوان خط قرمز داريم. اگر لازم شد اينها را به حول و قوه الهي كليپ مي كنيم و اينجا مطرح مي كنيم .
مجري: خدمت جناب آقاي رضايي سلام و عرض ادب دارم از بهبهان از برادران اهل سنت.
بيننده: سلام عرض مي كنم. چند تا سوال داشتم ولي در مورد برنامه امشب نيست.
سوال اول من اين است كه آيا تمام كساني كه در لشكر عمر سعد بودند و دست خود را به خون امام حسين عليه السلام آلوده كردند تمام آنها به دست مختار و يارانش كشته شدند؟ يا نه از آنها كسي زنده ماند؟ سوال دوم اينكه عبيدالله بن ابي سلول منافقين در زمان پيامبر، در مدينه بود آيا او را كشتند؟ و اگر كشتند در چه سالي كشتند؟ سوال بعدي هم اينكه آيا روايتي يا حديثي درباره تهمت زدن عائشه به ماريه در كتابهاي اهل تسنن آمده است كه گفته است خانم ماريه با غلامش زنا كرده است؟ حتي عائشه ام المومنين تهمت را به ايشان زده است. يك سوال ديگر هم داشتم كه از شبكه هاي وهابيون شنيدم كه گفتند اينها را شبكه هايي شيعه مطرح كرده اند و سوالي دارم در مورد شمر ملعون، در كتابي خواندم كه مادرش در صحرايي تشنه بوده به خاطر كمي آب با چوپاني زنا كرده و نطفه شمر در مادرش همانجا بوجود آمده، مي خواهم ببينم اين راست است يا دروغ است؟
مجري: خيلي ممنون. جناب آقاي نجفي از كرمان از برادران شيعه سلام و عرض ادب دارم خدمت شما.
بيننده: سلام عليكم. من سر صحبتم با كليه برادران اهل تسنن است آقايان، برادران عزيز يك لطفي بكنيد از علمايتان اين را بخواهيد كه خط خودشان را از وهابيت جدا كنند.
بعد مطلب دوم من اين است كه اگر اسم اميرالمومنين حضرت علي عليه السلام در قرآن آمده بود همين وهابيت مي گفتند اين علي كه معلوم نيست آن علي باشد.
درباره مناظره با آقاي ملازاده، من يك آدم بي سوادي هستم يعني 4 يا 5 تا گوسفند دارم و گوسفند چراني مي كنم در بيابان يك وقت مي آيم اينجا!
گاهي اوقات گوسفندانمان كه شپش مي زند يك سره خودشان را مي زنند به زمين و خاك و خاشاك كه اين خارش تنشان بيفتد. اين آقاي ملازاده يك آدم شپش زده است! واقعا مي تواند با من چوپان بيايد مناظره بكند نيازي نيست كه دور و بر شاگردان شاگردان استاد قزويني بيايد بگردد و مناظره بكند. ايشان لياقت ندارد و اصلا حرف زدن بلد نيست.
مجري: خيلي متشكريم. جناب آقاي حمزه از كرج از برادران شيعه ، سلام و عرض ادب دارم خدمت جناب آقا حمزه.
بيننده: سلام عليكم آقاي محسني و آقاي آيةالله قزويني،
آقاي هاشمي و آقاي خدمتي به حجة الاسلام كشاورز اعتراض كردند كه آقاي عمر هيچ چيز نمي داند حالا ايشان كه يك سوال شرعي ساده در مورد غسل و تيمم نمي داند چگونه مي تواند خليفه مسلمين باشد؟ در صورتي كه در كتاب تاريخ طبري ج 2 ص319 و در الكامل في التاريخ ابن اثير شافعي ج 2 ص 62 آمده است كه پيامبر صلوات الله عليه و آله دست بر دوش آقا حضرت علي عليه السلام گذاشتند و فرمودند:
إنّ هذا أخي و وصييّ و خليفتي فيكم فاسمعوا له و أطيعوه.
اين يعني حضرت علي عليه السلام برادر، وصي و خليفه بعد از من در ميان شما است و سخن او را بشنويد و اطاعت كنيد.
حالا مي خواهم به آقاي خدمتي بگويم كه شبكه شما، شبكه وهابي زير نظر استكبار و تفرقه اندازان ميان مسلمانان است كه اگر حرف زيادي بزنيد مواجب شما را قطع مي كنند اين صد در صد مسلّم است. شما وهابيت را بر اساس لجبازي، دو رويي و دروغ بنا كرده ايد.
حرف من با آقاي خدمتي است كه مي گويند جانور! شما اگر مي خواهيد صحبت كنيد آقا مناظره كنيد چرا فحش مي دهيد؟ چرا بد و بيراه مي گوييد؟ آقاي خدمتي! آن دو جانور شما و آقاي حيدري هستيد كه هيچ از اسلام و دين نمي دانيد. زماني كه سوال مي شود و مي توانيد جواب بدهيد پرخاشگري و فحش مي دهيد . آقاي قزويني! به خدايي كه جانم در دست اوست قسم! با وجودي كه من انسان بي سوادي هستم ولي حاضر هستم از طريق همين شبكه وصل شوم به شبكه كلمه و در عرض ده دقيقه اين شبكه را محكوم كنم و حقانيت شيعه را اثبات كنم. اصلا لازم نيست آقاي قزويني و شاگردانشان خودشان را به زحمت بياندازند. اينها بزرگوارتر از اين هستنذ كه بخواهند با اينها خودشان را درگير كنند.
مجري: خيلي ممنون هستيم. جناب آقاي محمد از چابهار از برادران اهل تسنن سلام و عرض ادب دارم.
بيننده: سلام عليكم عرض ادب خدمت شما جناب آقاي محسني و حضرت آيةالله قزويني. عرض بنده اين است كه شبكه شما صحنه دعوا نشود. يك سوالي هم داشتم حاج آقا! همانطور كه شما فرموديد بنده به كتابهاي زيادي از برادران شيعه مراجعه كرده ام و اگر بخواهيم روايتها را بگوييم خيلي زياد به روايتها بايد بپردازيم فكر نكنم بحثي مانده باشد چون روايتها بايد رجال و سندش صحيح باشد. ما بايد اولا قرآن بينمان است بايد روايتهايي كه با قرآن متضاد است بايد بزنيم به ديوار.
من با حاج آقا موافق هستم كه ايشان فرمودند كه هر كسي قائل به تحريف قرآن باشد آن كافر است بعد هم من خودم هم اينطور مي گويم چه سني باشد و چه شيعه باشد. هر روايتي كه آورده باشد بگويد قرآن تحريف شده است كافر است چون ضد قرآن مي گويد. نعوذبالله پس خداوند موفق نبوده كه قرآن را حفظ كند.
پس من مي خواستم از حاج آقا يك سوال كوچك بكنم بعد در كتابهاي ما اهل سنت آمده است كه مثلا در آيه تبليغ كه شما فرموديد آيه تبليغ زمان پيامبر مي خواندند كه اي پيامبر هر چه كه بر شما نازل شده است.
استاد حسيني قزويني: ما أنزل إليك من ربك أنّ عليّا أميرالمومنين.
تفسير روح المعاني ج 6 ص 193
بيننده: اين روايت را كه من دروغ مي دانم اگر اسم حضرت علي در آيه تبليغ بوده چطور پس خداوند قرآني كه در حال حاضر ما داريم اسم حضرت علي را نداريم؟ حاج آقا خواستم اين را توضيح بدهيد كه چطور است؟ بر چه اساسي اين را قبول كنيم؟ ما كه قبول نداريم قرآن تحريف شده است.
مجري: البته اين شأن نزولش بايد باشد.
استاد حسيني قزويني: ببينيد ما هم روايات در كتب اهل سنت داريم و هم در كتب شيعه ما داريم كه يك كلماتي در لابه لا آمده است. جناب آقاي خوئي در كتاب البيان مفصل جواب داده است. مرحوم علامه اميني جواب داده است، آيةالله ميلاني و ديگران جواب داده اند . اينها بيان پيغمبر بوده در لابه لاي قرآن، بعضيها توجه نداشتند
ما أنزل إلي النبي و ما بيّنه النبي
را با هم مخلوط كردند. در آيه 44 سوره نحل،
و أنزلنا إليك الذكر لتبين للناس ما نزل إليهم ولعلهم يتفكرون.
پيغمبر ما اين قرآن را نازل مي كنيم به تو تا براي مردم بيان كني.
پيغمبر اكرم درباره آيه تبليغ فرموده اند:
أيها الناس بلغ ما أنزل إليك من ربك أنّ عليا وليّ المومنين.
اين
أنّ عليا ولي المومنين، ما بيّنه النبي
است نه،
ما نزل إلي النبي.
اين قضايا در كتابهاي ماست آقاي خوئي هم از همينها جواب داده است جواب ما هم اين است ولي اين آقايان مي آيند يك بام و دو هوا مي كنند. اگر اين مسئله در كتابهاي خودشان باشد، مي گويند اين تفسير بوده بيان بوده صحابه متوجه نشده اند ولي اگر در كتابهاي شيعه باشد، مي گويند اينها كافر هستند! بي دين هستند! لا مذهب هستند! قرآن را تحريف كرده اند! ما مي گوييم روايات در كتب شيعه هم آمده است و در كتب سني هم آمده است. علماي شيعه هم هستند قائل به تحريف هستند، علماي سني هم قائل به تحريف هستند. اگر بنا است ما تكفير كنيم همه را بايد تكفير كنيم ولي اگر بنا است با اجتهاد قضايا را حل كنيم همانطور كه با اجتهاد هزاران هزار قضايا را حل كرديد اين آقايان هم معذور هستند.
آقاي ابوداود سجستاني آمده اجتهاد كرده و اشتباه كرده است. آقاي محمد خطيب اجتهاد كرده و اشتباه كرده، مرحوم نوري اجتهاد كرده و اشتباه كرده است. سيد نعمت الله جزائري اجتهاد كرده و اشتباه كرده است. اگر با اجتهاد مسئله حل شدني است مسئله اي نيست. و اگر نه بنا است واقعا كسي قائل به تحريف باشد اين را من صراحتا دارم عرض مي كنم اگر قائل باشد بر خلاف آيه ،
نحن نزلنا الذكر و إنا له لحافظون.
يعني تحريف قرآن به اين معنا است كه اين آيه كاملا از درجه اعتبار بيافتد. اين مشرك و كافر است. هر كس قائل به تحريفي باشد كه ملازمه اش انكار اين آيه شريفه باشد. هيچ فقيهي از فقهاي شيعه -من گمان نمي كنم- ترديدي در كفر چنين فردي داشته باشد. ولي اين آقايان كه قائل به تحريف هستند چنين چيزي نمي گويند، نمي گويند اين آياتي كه بر پيغمبر نازل شده است نستجير بالله پيغمبر نتوانسته است كه به مردم برساند، خدا نتوانسته اين آيه را حفظ كند. چنين چيزي نمي گويند اگر بگويند قطعا كافر هستند.
مجري: خيلي ممنون هستيم. جناب آقاي بهادري از تهران سلام و عرض ادب دارم.
بيننده: سلام عليكم.انشاءالله كه هميشه در حمايت آقا امام زمان قرار بگيريد. ما شيعيان به وجود شما افتخار مي كنيم .
زماني كه حضرت محمد مصطفي صلي الله عليه وآله وسلم از دار دنيا رفتند همان لحظه آقايان رفتند سقيفه و شورا تشكيل دادند و بدن پاك و مطهر رسول گرامي را تنها گذاشتند حتي در غسل و كفن كردن پيغمبر هيچ دخالتي نداشتند اين را مي خواستم از شما سوال كنم وقتي بدن شريف پيغمبر را عباس و علي بن ابيطالب غسل دادند اين آقايان كجا بودند؟ آيا جز حب مقام و دنياطلبي بود كه آنها را كور كرد و تن به آن شورا دادند؟ اين را مي خواستم حضرت آيةالله براي ما توضيح بدهيد.
ديگر اينكه چرندياتي كه در كتابهاي صحيح مسلم و بخاري درباره ام المومنين عايشه آمده است -ما هيچ جسارتي به همسران پيغمبر نداريم- در كتابهاي اهل تسنن آمده و ما هيچ اهانتي نمي كنيم اگر آقايان مشكلي دارند بروند يقه صحيح مسلم و بخاري را بگيرند. ما اينها را قبول نمي كنيم پيغمبر و خاندانش براي ما محترم هستند.
ولي آقايان وهابي مي گويند كه مناظره! مناظره! حاج آقا اينها هيچ وقت با شما حتي با آقاي ابو القاسمي و آقاي يزداني مناظره نخواهند كرد. مي دانند كه شاگردان شما هر كدام براي خودشان اندازه آيةالله سواد و معلومات ديني دارند. ديگر اينكه اينها چرا در مورد معاويه بن ابي سفيان -خدا لعنت اش كند- مي گويند رضي الله عنه! عمرو بن عاص رضي الله عنه! نعوذ بالله خدايا من را ببخشي عدالت خدا كجا رفته است؟ چرا آقايان وهابي براي خاندان بني اميه مثل ابو سفيان كه قلبا ايمان نياورد بلكه از ترس ايمان آورد،اينقدر احترام مي گذارند؟ اينها عقده اي هستند. ذات اين آقايان عقده اي است.
مجري: خيلي ممنون هستيم. ديشب بود فكر مي كنم من مي ديدم ملازاده داشت مي گفت كه صدام رحمةالله عليه! صدام رضي الله عنه! خيلي جالب بود. و آقاي هاشمي هم تأييد مي كردند . خيلي جالب بود كه كار آقايان رسيده به جايي كه يك كسي كه اينطور جنايت مي كند مورد رحمت آقايان قرار مي گيرد!

خيلي ممنون هستيم بينندگان عزيز متشكريم تا اين لحظه همراهي فرموديد. حاج آقا! جناب آقاي هليلي از اصفهان ماجراي شاهزاده را سوال كردند. لطفا توضيح بفرماييد.
استاد حسيني قزويني: در رابطه با قضيه آن شاهزاده ايراني به تعبير ايشان هرمزان، ظاهرا يكي از فرماندهان فارس بود كه بدست اميرالمومنين مسلمان شد و در مدينه و وقتي كه عمر ترور شد و پسر عمر بن الخطاب عبيد الله آمد و شمشير بدست گرفت و تصور كرد كه هرمزان و جفينه و همچنين دختر ابو لولو، دختر كوچك 3 يا 4 ساله را با شمشير اينها را قطعه قطعه كرد. در بعضي از عبارتها دارد كه اصلا فضاي مدينه، فضاي تاريك و ظلماني شد. آقايان مراجعه كنند كتاب الاصابه ابن حجر عسقلاني ج 6 ص 449، ج 5 ص 43، مصنف عبدالرزاق صنعاني ج 5 ص480، بعد از اينكه عثمان آمد روي كار همه آمدند از عثمان خواستند كه بايد عبيدالله پسر عمر بايد قصاص بشود زيرا اين 3 نفر را بدون گناه كشته است.
فرض اگر ابو لولو آمده عمر را كشته است دختر كوچك 3 يا 4 ساله چه كار داشته؟ يا هرمزان چه ارتباطي داشته؟ جفينه چه ارتباطي داشته؟ خلاصه عثمان گفت نه! اينها عزادار هستند ديروز پدرشان كشته شده است امروز هم بچه شان را من بكشم؟!ولي هيچ كسي هم نيامد در برابر عثمان قيام كند و جنگ جملي را راه بياندازند. بعد اميرالمومنين سلام الله عليه به عثمان فرمود:
فأري أن تقتله
بايد اين را شما بكشيد.
ولي نكشت و خود حضرت امير آمد در برابر عبيدالله گفت
يا عدو الله! قتلت رجلا مسلما و صبية طفلا و امرأة لا ذنب لها. قتلني الله إن لم أقتلك.
اي دشمن خدا! يك زن بي گناه، يك بچه كوچك، و يك مرد مسلماني را كشته اي.
خدا من را بكشد اگر تو را نكشم.
خلاصه وقتي فهميد كه مسئله جدي است از مدينه فرار كرد تا در جنگ جمل همين عبيد الله در لشكر عائشه بود و به دست اميرالمومنين كشته شد.
مجري: آيه متعه را هم گفتند.
استاد حسيني قزويني: اين آقايان كارشناسهاي شبكه هاي وهابي كه ادعاي كارشناسي دارند، من احساس مي كنم دارند آبروريزي مي كنند، يعني اين وضعي كه اين آقايان دارند حيف از اين پولي كه خرج مي كنند . اين آقا مي گويد ما يك آيه در قرآن درباره متعه نداريم! شيعه ها درست كرده اند! اين را آخوندهاي صفوي درست كرده اند! اين آيه 24 سوره نساء است كه امام قرطبي از آن تعبير مي كند مي گويد:
فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآَتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً و قال الجمهور أن المراد نكاح المتعه
مي گويد جمهور اهل سنت گفته اند مراد متعه اي است كه در صدر اسلام بوده.
آقايان مراجعه كنند تفسير امام قرطبي ج 5 ص 120 ، فتح القدير آقاي شوكاني ج 1 ص 449، نمي دانم اصلا اين كتابها را مي خوانند يا نه؟! تفسير طبري را ببينند ج 5 ص 19، تفسير در المنثور ج 2 ص 140، و دهها تفسير ديگر آورده اند كه مراد از اين آيه عبارت از نكاح متعه بوده است. زمان صدر اسلام متعه يعني فحشا -به نظر اينها- به دست پيغمبر اكرم انجام شده است. خدا هم دستور فحشا داده است نستجير بالله! جابربن عبد الله هم متوفي 78 و به نظر برخي 73 هجري است و مي گويد:
كنا نستمتع بالقبضة من التمر و الدقيق الأيام علي عهد رسول الله و أبي بكر حتي نهي عنه عمر في شأن عمرو بن حريث.
ما زنان را صيغه مي كرديم با يك مشت خرما و آرد زمان پيغمبر زمان ابوبكر تا اينكه عمر آمد و نهي كرد.
نمي گويد عمر آمد گفت پيغمبر نهي كرده بوده، اگر واقعا پيغمبر فرموده در جنگ خيبر
متعه حرام إلي يوم القيامه.
آيا جابر نشنيد؟ و مي گويد:
كنّا
ما صحابه
اين قضايا زمان خليفه اول و 8 - 9 سال در زمان خلافت خليفه دوم استمرار داشته است. آيا در اين مدت طولاني به گوششان نرسيده بود؟! و اضافه عبارتي كه از عمر بن الخطاب شما نقل مي كنيد ايشان صراحتا مي گويد:
متعتان في زمن رسول الله و أنا أحرمهما.
نمي گويد كه پيغمبراكرم اين را حرام كرده بوده و به گوش مردم نرسيده بوده، مردم حالا من به شما مي گويم تا به شما برسد، يعني پيغمبر اكرم آهسته نجوا كرده بوده به آقاي عمر كه متعه حرام است هيچ كس نشنود اين را! اين ديگر مخصوص حضرتعالي است! عمر هم زمان پيغمبر نگفته است، زمان ابوبكر نگفته است، 8 - 9 سال از خلافتش هم نگفته و منتظر بوده عمرو بن حريث بيايد چنين كاري كند بيايد بالاي منبر بگويد پيغمبر به من زير گوشي گفته است كه متعه حرام است! سرخسي مي گويد:
و قد صح عن عمر رضي الله عنه نهي الناس عن المتعه.
نهي كرد عمر.
نگفت پيغمبر حرام كرده است.
فقال متعتان كانتا علي عهد رسول الله و أنا انهي الناس
و دو تا متعه زمان پيغمبر ثابت بوده است. من عمر نهي مي كنم .
نمي گويد پيغمبر حرام كرده است. مبسوط سرخسي ج 4، مغني بن قدامه را بينند ج 7 ص 571 ، بداية المجتهد آقاي ابن رشد اندلسي ج1 ص 346، و دهها كتاب ديگر اين قضيه را نقل كرده اند.

نكته اي را آقاي رضايي از بهبهان درباره قاتلين اباعبدالله عليه السلام سوال كردند. آنچه كه مشهور است مختار همه قاتلين را كشت. عبدالله بن ابي سلول نيست عبد الله بن ابيّ بن سلول است كه از منافقين بوده و در زمان پيغمبر از دنيا رفت پيغمبر آمد نماز بخواند عمر گرفت لباس پيغمبر را كشيد و گفت مگر خداي عالم نگفته به منافقين نماز نخوانيد؟ يعني آنجا جاي پيغمبر و عمر عوض شده بود!
درباره قضيه تهمت عايشه به ماريه در كتابهاي اهل سنت آقايان مراجعه كنند كتاب سنن ابي داود ج 1 ص 455، تاريخ دمشق ج 3 ص 45، كنز العمال متقي هندي ج11 ص471 ، البته در صحيح مسلم ج 7 ص 76، يك تعبيري دارد كه پيغمبر فرمود:
إن ابراهيم إبني.
يعني ابراهيم پسر من است.
اين خودش مفهوم دارد كه تهمت زده بودند. حالا بحث جدايي دارد كه انشاءالله سر فرصت عرض خواهيم كرد كه ما معتقد هستيم كه آيه 11 سوره نور ارتباطي به عائشه ندارد. ادلّه و قرائن ديگري هم است كه مربوط به ماريه قبطيه است. به او بهتان زدند كه اين ابراهيم از نسل رسول گرامي صلي الله عليه و آله و سلم نيست و قلب پيغمبر را هم شكستند.
مجري: قضيه شمر چه هست حاج آقا؟ سوال كردند كه آيا مادرشان با چوپان بوده؟
استاد حسيني قزويني: ديگر ما روايات داريم كسي كه با اهل بيت اينطور مخالفت كند روايات صحيح داريم، ابو سعيد و ديگران هم دارند.

كنّا نبور اولادنا ب بحبهم علياً « عليه السلام » ، فإذا ولد فينا مولود فلم يحبه ، عرفنا انه ليس منا!
ما بچه هايمان را آزمايش مي كرديم با محبت علي عليه السلام وقتي يك بچه اي به دنيا مي آمد محبت علي را نداشت مي فهميدم اين بچه مال ما نيست!
مجري: آقاي محمد از چابهار هم سوال كردند.
استاد حسيني قزويني: بله. برادر بزرگوار اين بحث را كه حضرتعالي داريد كه صحنه دعوا نشود بحث دعوا نيست برادر بزرگوارم، اين آقايان شروع كردند هتاكي كردن به مباحث شيعه، 4 تا روايت كه سواد هم ندارند همان آقاي هتااك علقه مضغه افغاني آلمان شروع كرده كه بله ببينيد مردم اين در وسائل الشيعه هست. سندش را ببينيد فلاني، فلاني، فلاني، گويا وقتي سند را خواند ديگر مسئله تمام شد و رفت! اگر راست مي گوييد مردانگي داريد يك روايت را بررسي سندي كنيد بگوييد اين روايت صحيح است يا صحيح نيست، يا مثلا امروز بحث خمس و غيره اينها را آورده اند. من بايد بگويم:
اي مگس عرصه سيمرغ نه جولانگه توست عرض خود مي بري و زحمت ما مي داري!
3 يا 4 تا به تعبير حضرت امير،
همة السفها الروايه.
سفيهان و احمقان و بي شعورها كارشان فقط روايت خواندن است.
و همة العلما الدرايه.
همت و تلاش عالمان بررسي سندي، بررسي دلالي، تعارضات، ناسخ و منسوخ روايت، عام و خاص روايت، اينها را بررسي مي كنند و بعد نتيجه مي گيرند كه روايت به چه چيزي دلالت دارد به چه چيزي دلالت ندارد.
ببينيد جناب آقاي هاشمي! من خيلي دوستانه از شما مي خواهم يك مقداري اين هتاكيها را كم كنيد يك مقدار اين تعابير زشت و وقيح و هجمه ها كم كنيد.
و الله العلي الاعلي
اگر به قول معروف آن روي ما بگيرد از كتابهاي خودتان مطالبي مي آوريم روي آنتن كه حتي همان كارشناسهاي خودتان هم در داخل استوديو تان عرق شرم از پيشانيشان سرازير بشود!
ما به اين افرادي كه زنگ مي زنند و اهانت مي كنند و فحش مي دهند كاري نداريم. به خود بنده و الله هزار تا فحش بدهيد به هيچ وجه برايم مهم نيست. هر چه بيشتر فحش بدهيد بيشتر خوشحال مي شوم يعني احساس مي كنم الحمدلله حرفهاي من اثرش را گذاشته و آنهايي كه دارند فحش مي دهند و اهانت مي كنند دارند مي سوزند! ما خاك پاي اميرالمومنين هم نمي شويم غبار حرم اميرالمومنين هم نمي شويم . اجداد شما نسبت به علي 80 سال بر بالاي 70 هزار منبر فحش دادند.
بنده به دوستاني كه الان اينجا هستند گفته ام صبح كه مي خواهيد بياييد اينجا غسل شهادت كنيد و بياييد اينجا. بنده خودم چند سال پيش با خود جناب آقاي محسني مشهد بوديم ايام غدير روز غدير اول صبح به حرم امام رضا رفتم اولين عيدي كه از امام رضا خواستم اين بود كه آقا از خدا بخواه كه مرگ ما با شهادت در راه ولايت جدت علي عليه السلام خاتمه بپذيرد.
شبكه وصال گفته است ما دستمان به قزويني نمي رسد اگر دستمان برسد يك دقيقه هم مهلت نمي دهيم! اگر مرد هستي آدرس خودت را بده والله مي آيم در خانه ات ببينم چه غلطي مي خواهي بكني! آنقدر مردانگي نداري! مرد هستي آدرس بده كه خانه من فلان جاست. بنده حتي يك دانه ناخنگير هم در جيبم ندارم. مي آيم در خانه ات ببينم چه غلطي مي خواهي بكني! چه كاري از تو ساخته است. از شنيدن صداي ما لرزه در اندامتان مي افتد. ما عددي نيستيم اين حقانيت اهل بيت است اين سخن حقي است كه امروز از شبكه ولايت پخش مي شود . و واقعا كيان زندگي شما را به لرزه در آورده است. به قول آن بزرگوارتان مي گويد من حاضر نيستم و مي ترسم واقعا مي ترسم. ما كه ترسناك نيستيم! ما شما را دوست داريم مي خواهيم يك بحث دوستانه اي داشته باشيم.
به آقاي پرفسور غامدي ما سر بحثمان مي گويم تند هم مي شويم هم ايشان و هم بنده بحثمان تمام مي شود كنار سفره مي نشينيم با هم برادروار غذا مي خوريم. حالا اين آقايان فحش بدهند اهانت كنند. حتي خود حضرت آيةالله مكارم شيرازي گفت فلاني در بعضي از شبكه ها كه به من توهين مي كنند حق نداريد يك كلمه از من دفاع كنيد. ولي اگر مرجعيت را اهانت كردند بايد از مرجعيت دفاع بشود. حالا شما نسبت به ما هر چه مي خواهيد بگوييد آزاد هستيد ما حلالتان هم مي كنيم . فرداي قيامت هم از دستتان شكايت نمي كنيم ولي اگر به مقدسات ما جسارت كنيد ما با تمام توان،
و الله العلي الاعلي
قسم به پهلوي شكسته زهرا ديگر هيچ تر و خشكي براي ما مطرح نيست تا آخرين قطره خون و تا آخرين نفسمان از مقدساتمان دفاع مي كنيم و يقينا آن روز، روز رسوايي و بدبختي شما خواهد بود.